شنبه 30 دی 1391برچسب:, :: 15:32 :: نويسنده : مسعود
عاشقي،عشق نيست به پاافتادن است
خاك زير پاي يار را لمسيدن است
عاشقي لحظه ديدار نيست
عاشقي حس زيباي شگفتن است
عاشقي بوسيدن دل دادن است
عاشقي حس نوازش كردن است
عاشقي تو، مي داني به مانند چيست؟
لحظه تنها ماندن است، رد مي كني؟
لحظه تنها بودن، تورا عاشق كرده است
ور نه تو عاشق نبودي هيچ گاه
مي گويي من بيهوده سخن ميگويم
مي تواني ثابت كني اين را
اين همه ثابت كردم بس نبود
باز هم مي خواهي ثابت كني اين را
مسعود
![]()
جمعه 29 دی 1391برچسب:, :: 20:41 :: نويسنده : مسعود
در كتاب مجو عشق را،در درونت جستجو كن آن را
ازخودمي پرسي عاشقي چيست؟كجاست؟عاشقي رنجيست دردلت
عاشقي رااين گونه تعريف ميكني؟شعله اي روشن در قلب توست
نه عاشقي رنجي فراوان به سوي قلب توست
مي خواهي بداني حال زار من ز چيست؟
طاقتش را داري تا دلم را برايت باز كنم
بنگر به من عشقي در من مي جويي؟
در نگاهم چيزي پيدا نيست؟
شك نكن عشقي در من بوده است
در درونم مرده است، روشن نيست
آن چنان رنج بردم از عشق،كه دلم از سنگ شد
دل عاشق من پرپر شد
عشق دو چشمت را بسته،بر حقايق كورت مي كند
سوي تاريكي رهايت مي كند،باز كن چشم دلت را،باز كن
تا غرورت به پا افتاده، عاشقي
ور نه عشق در قلب تو خارو ذليل است
لحظه ديداریار با غرورت باش
با غرورت بنگر به او،ور نه مانند من خارو ذليلي
اينم شعر بديم
مسعود
![]()
جمعه 29 دی 1391برچسب:, :: 12:32 :: نويسنده : مسعود
عاشقانه،عاشقانه در دلم رخنه كردي
عشق را اين گونه در دل من زنده كردي
بي تفاوت از نگاهم گر گذركردي،عيبي ندارد بي وفا
گر وفا داشتي،اين گونه با من نمي كردي،بي وفا
گر به تو دل بسته بودم،بحر عشق بود
چوعاشقانه،عشق را در دلم زنده كردي
به نگاهت خيره ميگشتم گهي، بي انكه بداني
اين عشق است، در موج نگاهم
چه ساده از نگاهم گذر كردي
چه ساده از عشقم گذر كردي
به نگاهت عادت كرده بودم
سخنانت را باور كرده بودم
به وجودت عادت كرده بودم
آه،اين بود عادت بيهوده من
از دوروغت بي تفاوت گر گذر كردم
تا تو باشي،تا بفهمي،اين است عشق
اين همه احساس ،عاشقانه از من
آن همه حس،اما بي تفاوت از تو
بحر عشق تو بود، اين گونه سرودم اين شعر را
تا مرهمي باشد بر اين دل،تا بداني عاشقانه عاشقانه دوستت دارم
اين شعر خودم گفتم خواهشن كپي نكنيد تا بقيه شعرامم بزارم
مسعود
![]()
سه شنبه 26 دی 1391برچسب:, :: 22:12 :: نويسنده : مسعود
mineshinam dar in tanhai ya tanhai be man adat mikonad ya man be tanhai agar tanhai be man adat konad hich vaght mara raha nemisazad agar man be tanhai adat konam dar tariki ghargh mishavam
masoud ![]()
دو شنبه 25 دی 1391برچسب:, :: 21:35 :: نويسنده : مسعود
رفاقت رو از دست فروش بازار نخریدم... بلکه تو کوچه خاکی محلمون یاد گرفتم...
پس خوب میدونم که برا کدوم رفیق زمین بخورم
که از زمین خوردنم شاد نشه
بلکه دست خاکیم رو بگیره و از زمین بلندم کنه ♥
![]()
شنبه 23 دی 1391برچسب:, :: 23:16 :: نويسنده : مسعود
لعنت به اون كسي كه .... وقتي بهش محبت مكني ...
فكر ميكنه بهش احتياج داري...
![]()
شنبه 23 دی 1391برچسب:, :: 23:12 :: نويسنده : مسعود
قربون تنهايم برم كه با هيچي تو اين دنيايه پر از دو رنگي عوضش نميكنم ![]()
جمعه 24 آذر 1391برچسب:, :: 21:35 :: نويسنده : مسعود
این روزها آدمها رو خیلی ساده میشه شناخت! ![]()
جمعه 24 آذر 1391برچسب:, :: 21:25 :: نويسنده : مسعود
همه میتونن اسمت رو صدا کنن، و با تمام وجود در جوابشون دوست داری بگی جـــــــــــــــــانم
![]() ![]() |